سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ترنم باران بهاری

صفحه خانگی پارسی یار درباره

معجزه زندگی باش

    نظر

. .

.معجزه زندگی دیگران باش …

بیقرار باش برای شادی ساختن در زندگی انسان ها…

دست های خدا باش ، برای برآوردن رویای انسان دیگری …

خنثی نباش !

بی تفاوت نباش !

اگر دیدی کسی گره ای دارد و تو راهش را می دانی سکوت نکن !

اگر دستت به جایی می رسید دریغ نکن …

معجزه زندگی دیگران باش !

این قانون کائنات است !!!

معجزه زندگی دیگران که باشی ،

بی شک کسی معجزه زندگی تو خواهد بود ….!

لطفا کمی آهسته تر از کنار هم عبور کنیم …


عشق پیوند تفاوتهاست

گاندی خطاب به معشوقه اش :

خوبِ من ، هنر در فاصله هاست ...

زیاد نزدیک به هم می سوزیم و زیاد دور از هم یخ می زنیم .

تو ، نباید آنکسی باشی که من میخواهم ، و من نباید آنکسی باشم که تو میخواهی .

کسی که تو از من می خواهی بسازی یا کمبودهایت هستند یا آرزوهایت .

من باید بهترین خودم باشم برای تو و تو باید بهترین خودت باشی و بشوی برای من ....

خوب ِ من ، هنرٍِِ ♥عشق♥ در پیوند تفاوت هاست و معجزه اش نادیده گرفتن کمبودها . . .


4 اصل زرتشت

    نظر

از زرتشت پرسیدند ، زندگی خود را بر چه بنا کرده ای؟؟؟

گفت:4 اصل

اول : دانستم که رزق مرا کسی نمی خورد پس آرام شدم 

دوم : دانستم که خدا مرا میبیند پس حیا کردم

سوم:  دانستم که کسی کار مرا انجام نمیدهد پس تلاش کردم

چهارم:  دانستم پایان کار مرگ است پس خود رو مهیا کردم


باران محبت

بارالها ,     نظر

محال است بارانی از محبت به کسی هدیه کنی ودستهای خودت خیس نشود

چه زیباست

بی قیدوشرط عشق بورزیم

بی قصدوغرض حرف بزنیم

بی دلیل ببخشیم

وازهمه مهمتر

بی توقع 

به تمام موجودات

محبت کنیم..

عجیب است که مردم چقدر برای مبارزه با شیطان تلاش میکنند 

 اگر همین انرژی را صرف عشق ورزیدن به همراهانشان کنند، شیطان در تنهایی خود خواهد مرد. 

 

 "هلن کلر


بار الها

 

" خداوندا " 

 

برگ در هنگام زوال می افتد و میوه به هنگام کمال 

اگر قرار بر رفتن است میوه ام گردان و بعد ببر

 

" بارالها "

زمین تنگ است و آسمان دلتنگ 

بر من خرده نگیر اگر نالانم...

من هنوز رسم عاشقی نمی دانم

 

" خداوندا " 

کمکم کن پیمانی را که در طوفان با تو بستم, در آرامش فراموش نکنم و در طوفان های زندگی با " خدا" باشم نه ناخدا

 

" بارالها "

به دل نگیر اگر گاهی "زبانم " ازشکرت باز می ایستد

تقصیری ندارد 

قاصر است کم میآورد دربرابر بزرگی ات....

لکنت می گیرد واژه هایم در برابرت!

در دلم اما همیشه

ذکر خیرت جاریست

من برای بندگی تو هزار و یک دلیل می خواهم 

ممنونم که بی چون و چرا برایم " خدایی " میکنی....


دل نوشته 2

به نام او

خدایا کمک کن که دلم رو صاف کنم و ببخشم.... انگاری بخشیدن دل خدایی میخواد که من ندارم.

هروقت میخوام بگذرم یاد کارا و حرفاشون میفتم و نمی تونم...

امشب که با همسر جونی رفته بودیم یه دوری بزنیم بهش گفتم تنها دلیلی که نمیذاره از خانوادت بگذرم یک چیزه...

اینکه خودشون باهم مشورت میکنن ، به نتیجه میرسن،بهت بدوبیراه میگن،کم محلی میکنن،به خانوادت توهین میکنن، خودشون قهر میکنن،خودشونم یه مدت میگذره تصمیم میگیرن آشتی کنن.

بعدم انگار نه انگار که تو هم یکطرف قضیه هستی،انگار هویچی....

وقتی به کاراشون فکر میکنم نمیتونم ببخشم،حتما دلم کوچیکه که نمیتونم،ولی امشب گفتم من بخشیدم و میگذرم اما یک اما دارم .قضاوت بینمون باخدا.....

البته میدونم این اسمش بخشیدن نیست ولی همینکه بگذرمم هم  .....

خدایا به خاطر آرامش خودم و زندگیم میخوام بگذرم پس کمکم کن....

از شب احیا دوم اومدیم خونه مامان جون اینا .... البته مامان جون نیست رفته خونه خاله.

خدا عمو علی رو بیامرزه، امروز خاکسپاریش بود ولی من روزه بودم حالم خوب نبود نرفتم. همسرجونی با بابایی رفتن...

امشب در مورد یک همکاری با بهزیستی به همسر جون گفتم ولی خیلی موافقت نکرد..،انشاالله تا چند روز دیگه موافقت کنه....


بدون شرح...

چه زیبا گفت دکتر شریعتی: 

برای کسی که میفهمد 

هیچ توضیحی لازم نیست

        و

برای کسی که نمیفهمد

هر توضیحی اضافه است

 

آنانکه میفهمند

عذاب میکِشند

         و

آنانکه نمیفهمند

عذاب می دهند

 

مهم نیست که چه "مدرکی" دارید

مهم اینه که چه "درکی" دارید..

 

 ذهن ما باغچه است.

گل در آن با?د کاشت!

گل نکار?؛ علف هرز در آن م? رو?د ..

.زحمت کاشتن ?ک گل سرخ ...

کمتر از زحمت برداشتن هرزگ? ?ک علف است!


یا علی

قسم به پنج ضلع حریم بیت الله

"" مدینه،مکه و مشهد،نجف و کرببلا ""

قسم به کوثر و قرآن،عترت و ثقلین

"" محمد و علی و فاطمه،حسن و حسین""

قسم به ذکر خدا،لااله الا الله

به رحمة للعالمین،رسول الله

به کوری دل آن که،نمیتواند دید

"" بگو که اشهد ان علی ولی الله "


جز این خانه مرا نیست پناه

بارالها ,     نظر

بارالها…

از کوی تو بیرون نشود

 پای خیالم 

نکند فرق به حالم ....

چه برانی،

چه بخوانی…

 چه به اوجم برسانی 

چه به خاکم بکشانی…

 نه من آنم که برنجم

نه تو آنی که برانی..

نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم

نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی

در اگر باز نگردد…

نروم باز به جایی

پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی

من به غیر از تو نخواهم

چه بخواهی چه نخواهی

باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی


مگر گرم میشود

بارالها ,     نظر

در وارونه شدن کلمات چه حقایقی نهفته ست؛

 

 (( گنج )) (( جنگ)) مى شود ، (( درمان)) (( نامرد)) و (( قهقهه)) (( هق هق )) !!! ولى (( دزد)) همان (( دزد)) است (( درد )) همان (( درد )) است و (( گرگ)) همان (( گرگ)) ... ارى نمی دانم چرا (( من )) (( نم)) زده است و (( یار )) (( راى)) عوض کرده است ، (( راه)) گویى (( هار )) شده ، و (( روز )) ب (( زور )) میگذرد ، (( اشنا)) را جز در (( انشا )) نمیبینى و چه (( سرد)) است این ((درس)) زندگى ، اینجاست ک (( مرگ)) برایم (( گرم )) میشود چرا که (( درد )) همان (( درد )) است...