دلم از دنیا و آدماش گرفته....
به نام او
امروز کلی کار دارم ولی یه چیزی تو وجودم میگه دیر نمیشه ولی میدونم که خیلی وقتا زود دیر میشه....
تو همه سالهای عمرم با هیچ کس جز مامان جون نه بحث کردم نه دعوا""""""" چون اعتقادم این بوده که هر کسی تکلیف زندگی خودش رو می دونه و هر کس یک ایده تو زندگیش داره و ما حق نداریم به زندگی دیگران کار داشته باشیم.
وقتی که همسر جان اومد خواستگاری بازم اینجوری فکر میکردم ولی حیف که اینجوری نیست"""حداقل تو خانواده همسر جان اینجوری نیست.
نمیدونم چرا بقیه به خودشون اجازه میدن تو زندگی خصوصیت دخالت کنن ،بعد وقتی میبینن خیری راحت بهشون میگی شما حق ندارین شروع میکنن به توهین
دنیا زیر و رو شده و دنیای تکنولوژی و هنره ،اونوقت یه سرس آدم بیکار که ادعای مومن بودن هم میکنن یادشون میره که تو قرآن راه و روش درست زندگی رو یادداده و انقدر کارهای مهم دستور داده شده که وقت به این کارا نمبرسه.....
دلم گرفته از این دنیا و آدماش....
خدایا پناهمون باش که پناهی جز تو وجود ندارد .......